مربی، دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز ، bahnurse@ajums.ac.ir
چکیده: (2379 مشاهده)
مقدمه: روش های مقابله ای و حمایت اجتماعی در تطابق بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس(Multiple Sclerosis) با عوارض ناشی از بیماری نقش دارند. این پژوهش با هدف تعیین رابطه سرمایهی اجتماعی با سبک های مقابله ای بیماران MS طراحی و انجام شد.
روش ها: مطالعه حاضر یک مطالعه توصیفی-تحلیلی بود. جامعه پژوهش کلیه بیماران مبتلا به MS مراجعه کننده به انجمن MS اهواز بود. 40 نفر با توجه به ویژگی های ورود به مطالعه به عنوان نمونه پژوهش و به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای جمع آوری داده ها در این مطالعه عبارت بودند از پرسشنامه های سرمایه اجتماعی اونیکس و بولن و راهبردهای مقابله ای لازاروس و فولکمن. پس از جمع آوری داده ها، داده ها با استفاده از آزمون آماری ضریب همبستگی پیرسون و نرم افزار SPSS نسخه 22 مورد تجزیه تحلیل قرار گرفتند.
نتایج: 70 درصد بیماران مورد مطالعه زن، 45 درصد خانه دار و 55 درصد آنها سطح سواد دیپلم به پایین داشتند. 50 درصد آنها سرمایه اجتماعی خود را در حد کم گزارش کردند. بیماران از سبکهای مقابله ای مساله مدار بیشتر از هیجان مداراستفاده می کردند. 45 درصد آنها از سبکهای مقابله ای به میزان کم استفاده می کردند. بر اساس نتایج حاصل از آزمون ضریب همبستگی، بین دو متغیر سرمایه اجتماعی و راهبردهای مقابله ای مساله مدار در بیماران مورد مطالعه، همبستگی مثبت و معنی دار آماری وجود داشت (03/0 P= ) ولی بین سبک های مقابله ای و ابعاد آن شامل: شناختی(158/0 P= ) ، ساختاری(264/0 P= ) و ارتباطی (355/0 P= )، همبستگی معنی دار آماری یافت نشد.
نتیجه گیری: به دلیل اینکه سرمایه اجتماعی در تطابق با مشکلات ناشی از بیماری MS نقش مثبت و مستقیمی دارد، می بایستی در جهت افزایش سرمایه و حمایت اجتماعی این بیماران کار کرد و همچنین روی استفاده و کاربرد این سرمایه ها توسط بیماران در کنار آمدن با مشکلات خود تمرکز کرد.
khorasanipour P, dashtbozorgi B, majdinasab N, latifi S M. Investigating the relationship between social capital and coping with Multiple Sclerosis. IJPN 2020; 8 (4) :65-75 URL: http://ijpn.ir/article-1-1556-fa.html
خراسانی پور پگاه، دشت بزرگی بهمن، مجدی نسب نسترن، لطیفی سید محمود. بررسی ارتباط بین سرمایه اجتماعی و سبک های مقابله ای در بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس. روان پرستاری. 1399; 8 (4) :65-75